�خوشبختی
�میخواستم بت بگم چه قدر پریشونم
� دیدم خودخواهیه دیدم نمیتونم
� تحمل میکنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شادو خوشبختی
� به شرطی بشنوم دنیاتو آرومه
که دوسش داری از چشمات معلومه
یکی اونجاست شبیه من یه دیوونه
که بیشتر از خودم قدرتو میدونه
�چی کار کردی که با قلبم به خاطر تو بیرحمم
تومیخندی جه شیرینه گذشتن تازه میفهمم
تو رو میخوام تموم زندگیم اینه�
دارم میرم ته دیوونگی اینه�
نمیرسه حتی به تو صدای من !
تو خوشبختی همین بسه برای من�
تو خوشبختی همین بسه برای من�
چیکار کردی که با قلبم بخاطر تو بیرحمم
تو میخندی جه شیرینه�
گذشتن تازه میفهمم
�
قسم خورده بودم که عاشق نباشم
به عشقت شکوه قسم را شکستم
salam
fagat hamin
man fekr kardam che khabare?
salam alesjan yashasen azarbayjan gozallari
یک: صدای بوق ممتد تلفن
و طنین چند لفظ ناموسی
گراهامبل نماز می خواند
در قنوتش : خدا رو میبوسی؟؟؟
در قنوتش اتم دعا می کرد
با خدای همیشه ویروسی
با خدایی که نیست در شبکه
خسته از معادلات سینوســی
.............
دو : میـــدود دونده روی خطوط
جبر در تنش اختیار شده بــود
صرف فعل< الو >به نا ممـــکن
همچنان سخت و دشوار شده بود
التماسی به توبه ی مردود
و خدایی که بی حواس شده بود
حضرت عشق توبه ام بپذیر
و خدا رد این تماس شده بود!!!!
.............
سه : ارتباطی شبیه اینترنت
و زنی< send to all>می گردد
عکسهایی شبیه شهوت تو
و خدایی که بی خیال می گردد???
حس < Chat > توی < Room > شدن با تو
من تو را چه سفت < Add > کردم
< Add > شدی و توی درد پیچیدی
رقمی بود که بی عدد کردم
................
چهار : بین سنت، من و مدرنیته
فن ترکیبی با تب بلو توث
واژه های رکیک و بی احساس
واژه های کثیف و نا مآ نوس
مثل انگار خیلی می خوامت
مو بلوند عزیز و ناز و ملوس
مثل گنگی که خواب بد دیده
گــــراهامبل و معنی کابوس
.................
پنج :< Format> دختران بی آغوش
وعده هایی که بی اثر شده بود
فکر می کرد دوباره مـــــی آیــــــــــــی
فکر می کرد که عاشقت شده بود
پسران< Version > کمونیست
و خـــــــــدا قطع ارتباطـــــــی ناب
گــــــراهامبل بشین و زار بزن
گــــــراهامبل بشین و کشک بساب
...................
شش : و زنانـــی زنانــگی کــــردند
در خطوط صفر نهصد و غم نان
و دلاری که نهصد و سی و پنج
و خدایی که مانده در زندان
توی رگــــهات غــیرت ابـــدی
توی رگــــهات که پر از نفته
گـــــــراهامبل تو خوب می دونی
بـــی خدا لحظه ها چقدر سخته
.................
هفت : صدای بوق ممتد تـــلفن
و کسی که توبه می خــــــواهد
و خــــــدایی که < Off > می شود و
و خدا تـــــــــو به ات نمی خــواهـــد
بین امــــواج گنــــــگ و نا مفــهــوم
خبر آمد که عـــــــــاشقت شده است
گـــــراهامبل شبیه مــــردی بـــــــــود
کـــــــــــــــه رفیق دقایقت شده است ...
khobe matalebe zebae entekhab mekonid
خوشبختی به تنهایی مغنا نداره خوشبختی باید تقسیم بشه بین من و ..................
6818 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
2 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian